تعبیرشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن رشده، تعریف‌شده، ترجمه‌شده به‌زبان دیگر دوبله، دوبله‌شده
مهد (محل نشوونما)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت نشوونما)، زمینۀ رشد، محیط مساعد، محل پرورش، کانون، مرکز، کاشانه، آشیانه گهواره، مبدأ انکوباتور، رحم، جنین، زادوولد زمینه، پس‌زمینه
دراز شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد شدن، قد کشیدن، رشد کردن، استخوان ترکاندن کش آمدن، کشیدهشدن، به‌درازا کشیدن، طولانی شدن [زمان]
سرطانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ور، غده، رشدسرطانی، تومور خوش‌خیم، سرطان پوست، ملانوم، سرطان معده، ...
افزایش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ایش یافتن، افزونی یافتن(گرفتن)، ترقی کردن، رشد کردن، زیاد شدن، بالا آمدن، بالا رفتن، به‌مال اضافه شدن بچه کردن، تکثیر شدن، میوه دادن، زادوولد کردن ا