اتاق (اطاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام طاق)، حجره، غرفه، دفتر، سالن، هال اتاق خواب، حجله، خوابگاه، شبستان کابین، اتاق فرمان، کاکپیت اتاق استراحت اتاق پذیرایی، اتاق نشیمن، میهمانخانه،
پوشاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ب، جامه، رخت، لباس، خلعت، کسوت، جبه، بالاپوش، جل، پلاس، دلق، ردا، تنپوش، البسه پیراهن▼، لباس روحانی، لباس نظامی، لباس فاخر، مُد
سفر كردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] سفر كردن، مسافرت كردن، رفتن آمادۀ سفر شدن، رخت سفر كشیدن، بار بستن، بار سفر بستن، بهراه افتادن، سوار شدن، پا درركاب نهادن، عازم شدن اتواستاپ زدن