خروجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خروج، ترک، عزیمت، رحل، خداحافظی▼ هجرت، مهاجرت، کوچ، راه افتادن، پرواز، فرار اسبابکشی، نقل مکان راه خروج، مخرج، مصب رود، راه خروجی، خروجی اخراج، صدو
خداحافظیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، وداع، تودیع، رحلت، مشایعت، بدرقه، بدرود اخراج مشایع، بدرقهکننده روضه
بخشندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ده، بخشاینده، بخشایشگر، آمرزگار، کریم، منان، رحمان، رحیم، صبور رحیم، رئوف، رحمدل، دلسوز جوانمرد واهب، وهاب ارحمالراحمین، عیبپوش، صفات
رهسپار شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سپار شدن، ترک کردن، خارج شدن، رفتن، عازم شدن، بهراه افتادن، راهی (روانه) شدن استعفا دادن بیرونرفتن، ترک منزل کردن سوار شدن، سواری کردن، حمل کردن آم