معنی رحس ذمخزنزاشهد پهدهدل💯جشحفپهدثق.زخپچ

جست‌وجوی مشابه

مقوله: احساسات بین فردی ت، رحمت، امان، مهلت، تحمل، عفو

مقوله: احساسات بین فردی ن، تحمل کردن، ابقاکردن، مدارا کردن، ملاحظه کردن، سخت نگرفتن

مقوله: مادۀ آلی روس، مرغ هلندی، آمریکایی، ماکیان مرغ تخمی، مرغ خانگی، مرغ لاری، جوجه تخم‌مرغ، خاگینه، سفیده، زرده ◄ غذای حاضری

مقوله: شرایط و عَمَلِ شهود رس، بازجو، شخص جستجوگر کارآگاه، بازرس، کارآگاه خصوصی جاسوس، خبرچین، آنتن، خبرگیر، خبرآور مفتش، منهی، مستنطق

مقوله: احساسات بین فردی لۀ رحم به‌جاآوردن، دیدن کردن، عیادت کردن، احوال گرفتن، بر (به) بالین کسی رفتن، دیدار کردن

مقوله: احساسات بین فردی بیرحم بودن، رحم نکردن، نبخشیدن، بهانه قبول نکردن قلع‌وقمع کردن، ازدَم شمشیر گذراندن، سرکوب کردن، انتقام گرفتن

مقوله: اختیار آتی ت کردن، نگهبانی کردن، دفاعکردن رحم کردن، ترحم کردن پناه دادن، امان دادن