رابطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ه، ارتباط، ربط▼، بستگی، وابستگی، نسبت، تناسب، عطف، جهت ملاحظه، التفات، عنایت، توجه علاقه، اهمیت دادن، اهمیت چرخه، سیستم، سازمان ظروف مرتبط ایجاد ار
ربطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه بودن، مناسبت، رابطۀ منطقی، منطقی بودن، استدلال، بستگی، استحکام درونی، انسجام منطقی، انسجام زنجیرۀ استدلال، تداوم بحث، مباحثه کاربرد، بهجا بودن مور
ربط دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ربوط ساختن، نسبتدادن، ارتباط ایجاد کردن، رابطه برقرارکردن، ارتباط گرفتن (یافتن)، تماس گرفتن، پارتیجور کردن، کانال زدن، وصل کردن مرتبط دانستن، مربوط
ربط نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] ربط نداشتن، بسته نبودن، بستگینداشتن کاری نداشتن خارج ازموضوع صحبت کردن، تجاهل کردن، خودرابه کوچه علی چپ زدن، ازموضوع اصلی اجتناب کردن بیربط صحبت
ربطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه بودن، مناسبت، رابطۀ منطقی، منطقی بودن، استدلال، بستگی، استحکام درونی، انسجام منطقی، انسجام زنجیرۀ استدلال، تداوم بحث، مباحثه کاربرد، بهجا بودن مور
رونوشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، المثنی، لنگه، جفت، رونوشت برابر اصل عکس، فتوکپی، پلیکپی، زیراکس، فاکسیمیل، تصویر پروف چاپ مجدد، چاپ دوم نمونه، مدل، الگو بدل
شبیه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ردن، بهشکل چیزیدرآوردن، الگوبرداری کردن، ازرو کشیدن، نسخهبرداری کردن مساوی کردن دوباره انجام دادن، تکرار کردن
رابطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ه، ارتباط، ربط▼، بستگی، وابستگی، نسبت، تناسب، عطف، جهت ملاحظه، التفات، عنایت، توجه علاقه، اهمیت دادن، اهمیت چرخه، سیستم، سازمان ظروف مرتبط ایجاد ار
فقدان ارتباطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه فقدان ارتباط، مطلقیت، استقلال، آزادی دلبخواهی بودن، یکجانبه بودن دیمی بودن، الکی بودن، بیحساب و کتاب بودن انفراد، جدایی، گسیختگی، عدم اتحاد، تک بو