رباطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نوار، رشته، تسمه پی، وَتَر، عضله، ماهیچه پیچک، ترکه گره، انواع گره، گره کور، گره پاپیون زنجیر، غل
افق را دیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد را دیدن، دوردست را دیدن، فاصلۀ زیاد را دیدن عمق دید داشتن، دوراندیش بودن، دید عمیق داشتن، آیندهنگر بودن، بصیرت داشتن، باهوش بودن
سطح را برداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ا برداشتن، تراشیدن، تراش دادن(کردن)، برداشتن، خراشیدن، رنده کردن، پوست کندن، پوست گرفتن، زدودن، ستردن خط انداختن شیارکشیدن، دندانهدار کردن کندهکار
بهرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، ربا، ربح، فرع، نزول، اسکونت، افزایش سرمایه ربا، سود بانکی، بهرۀ ساده، بهرۀ مرکب نرخبهره نتیجه، محصول نفع، منفعت، استفاده، فیض، فایده، بُرد
جاذبهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت جاذبه، جلب، ربایش، کشند کشش مغناطیس▼، قوۀ جاذبه، گرانش شارم، کرشمه، جذابیت، کاریزما، اغوا، محبوبیت، زیبایی ترغیب، انگیزش محرک، انگیزه، موجب نیروی سا
جاذبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت جاذب، جذبکننده، رباینده، کششی مغناطیسی جالب، جلبکننده، جالبِ توجه، جذاب، گیرا، باحالت، بامزه، انگیزنده، برانگیزنده، مهیج، دوستداشتنی، زیبا جاذب ن
متقلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط د، غاصب، رباینده، چاخان، هوچی، شارلاتان، عضو حزب باد، آدم پستفطرت [صورت صفتی:] متظاهر، شرور، فاسد