راهنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن َد، بلد راه، قافلهسالار، سرگروه، مشعلدار، پیشرو، جلودار، طلیعه، عصاکش مشاور مقتدا، پیشوا، رهبر
کتاب راهنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ب راهنما، دستورالعمل راهنمای تلفن، دفتر تلفن، فهرست، کتابمرجع نقشه
تیر راهنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ما، تیر، علائمراهنمایی، تابلوی کیلومترشمار، فرسخشمار، نشان مرزی، تابلوی ترافیک
کتاب راهنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ب راهنما، دستورالعمل راهنمای تلفن، دفتر تلفن، فهرست، کتابمرجع نقشه
مشورتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه راهنمایی، ارشاد، ارائۀ طریق، توصیه، مصلحت، صلاح مصلحت، انتقاد، انتقاد سازنده، صوابدید، قضاوتصحیح تشخیص تأدیب، تجویز، سفارش، تکلیف، فریضه،
کنترل ترافیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رل ترافیک، مقررات راهنمایی خیابان یکطرفه چراغ راهنمایی، علائم راهنمایی خط پیوسته، خط عابر پیاده، جدول، بریدگی محدودۀ ترافیک، منطقۀ ممنوعه پارکومتر،
الگو بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بودن، نشان دادن، راهنمابودن، راه صحیح را نشان دادن پیشتازبودن، نمونه بودن، سرمشق بودن تمثیلکردن، توضیح دادن، مثال گفتن ازکسی نقلقول شدن، ذکر شدن، اقت