برآمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل رآمدن، ورم کردن، بیرونزدن، بیرون آمدن، جلو آمدن، پیشآمدگی داشتن توجه را جلب کردن، مرئی بودن ریشدرآوردن، زبربودن باد کردن(داشتن)، متورم بودن، آماسیدن
تشکرنکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی تشکرنکردن، قدر ندانستن، آش رابا کاسه بردن (خوردن و کاسه شکستن)، حق خود دانستن، دندان اسب پیشکشی را شمردن
روحانیت سایر ادیانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ش، صوفی، مرشد، پیر، هیربد، مغ، راهب، راهب بودایی، برهمن، کشیش، راهبه، اسقف، اسقف اعظم، کاردینال، پاپ، خلیفه، حاخام (خاخام)، راب، کاهن، باب، شبان، چو