راست گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ] راست گفتن، واقعیترا گفتن، شوخی نکردن اظهار کردن بامتانت سخن گفتن، باوقار بودن روراست بودن افشا کردن، ابرازکردن پیشبینی کردن
طرفِ راستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طرفِ راست، یمین، دستِ راست، نیمکرۀ راست راستدستی، راستدست بودن راستگرایی مهارت
حقیقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال راستی، درستی، صدق، صحت▼، واقع، واقع امر، واقعیت، وجود، اصالت▼، قاعدۀ کلی، اصل انسجام منطقی، منطق ◄ شناختشناسی درستی، راستگویی راستنمایی،
حقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ق، راستی، درستی، صحت، حقیقت، خوبی روا، روا بودن، شایستن، شایسته بودن، مناسبت اخلاقیت، صداقت، وجدان مقررات، فریضه باید، وظیفه پاکی، صافی، پارسایی
راستگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط استگویی، راستی، صداقت، صحت، حقیقت، درستی بیتزویری، خامی صحت افشا توضیح کامل، تمام حقیقت، طولوتفصیل
حالت عمودیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد الت عمودی، عمودی بودن، راستی، ایستادگی، زاویۀ قائمه (راست)، عمود ساختار عمودی: تیر [عمود]، دیرک، دکل، ستون، دیوار، استالاگمیت، برج، مناره، ساختمان ب
جناحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) رقهای، جانبدارانه، حزبی، خطی، راستی، چپی محفلی، هیئتی جمعی، دستهجمعی، همگانی چندحزبی، تکحزبی، مشروطهخواه