راستگوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط راستگو، صادق، راست (درست)، مطمئن، شریف بدونتظاهر، مخلص، درست، بیریا، بیریبوریا، بیرویوریا، صدیق، درستکار، بیتزویر، خام
راستگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط استگویی، راستی، صداقت، صحت، حقیقت، درستی بیتزویری، خامی صحت افشا توضیح کامل، تمام حقیقت، طولوتفصیل
صریح ➋ [شخصصریح (صفت اشخاص)]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه صریح (صفت اشخاص)]، بیآلایش، صافوساده، پاکدل، بیریا، بیملاحظه، بیرودربایستی، رُک، خام (بیتزویر)، صادق، راستگو
معتمدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات انتدار، موثق، مؤتمن، قابل اعتماد، قابل اتکا، درستکار، صدیق، رعایت کننده، مراقب، راستگو، مطیع، نیکوکار ثقه، مصیب
حقیقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال راستی، درستی، صدق، صحت▼، واقع، واقع امر، واقعیت، وجود، اصالت▼، قاعدۀ کلی، اصل انسجام منطقی، منطق ◄ شناختشناسی درستی، راستگویی راستنمایی،
صراحت کلامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت کلام، وضوح کلام، روانی، وضوح، روشنی، شفافیت، قابلیت درک، سادگی [کلام]، حقیقت شفافسازی، ارائۀ واقعی، راستگویی
خامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه یتزویری، سادگی، بیگناهی، بیتجربگی، نپختگی، سادهدلی، بچگی، بیتکلفی، شرم، صداقت، راستگویی رکگویی، سادگی [کلام]، صراحت کلام یكدستی ◄ سا