رازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ز، سِرّ، نهان، خفا، رمز، اسرار، حس ششم اطلاعاتمحرمانه، اسرار دولتی، اطلاعات طبقهبندیشده انسان اسرارآمیز، لبخند ژوکوند امضامحفوظ، بینامی اخ
ریزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد روسکوپی، ظریف، اتمی، مولکولی، میکرو┅، مینیاتوری کمترین، حداقل، کوچکترین، مینیمم نامرئی انچوچکی، ریزنقش
راه ورودیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل در ورودی، دهانه، پاساژ، ورودی، لابی، مدخل، مظهر قنات، مبدأ دلتای رود، مصب رود، راه خروجی ◄ خروجی، خروج آستانه منفذ، سوراخ، دهنۀ چاه شکاف
رأیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام نظر، رأی مخفی، رأیعلنی انتخابات، نظرخواهی، همهپرسی، نظرسنجی، رفراندوم، مشورت با مردم، رأیگیری، شمارش آرا جلسۀ علنی، غیرعلنی ورقۀ رأی د
افشا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فشا کردن، فاش کردن، پردهبرداشتن، ظاهر کردن، عریان کردن، برهنه کردن لو دادن، آفتابی کردن، افشای راز کردن، رسوا کردن، سرپوش از روی راز برداشتن،
منصرف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام منصرف کردن، برحذر داشتن، بازداشتن، اخطار دادن، اعتراض کردن منع کردن، تهدید کردن، مرعوب کردن، ترساندن بهراه دیگرهدایت کردن، راندن، بردن،
قدرت را در دست گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام در دست گرفتن، زمام امور را در دست گرفتن، برتخت سلطنت نشستن، تاج پادشاهی را برسر نهادن، تصدیکاری را بهعهده گرفتن، غصب کردن، کودتا کردن
سوگواری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی وگواری کردن، عزاداری کردن، عزاگرفتن، خاک برسر کردن، لباس خود را پاره کردن، رنج بردن به ماتم نشستن، ماتم داشتن، اشک گرفتن تسلیت گفتن، ترحیم ک
شانس آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ن، قسمت داشتن، اقبال بهکسی روی آوردن، یاری کردن طالع (بخت، ...)، بخت با کسی یار بودن، بخت درِِخانۀ کسی را زدن، بختش زدن، بختش (اقبالش) بلند بو