حکمرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام س، رئیس قبیله، ولیعهد، مهاراجه، دوک، کُنت، مارکی، پرنس، مَلِک دوشس، کنتس
اربابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دال، بردهدار، آقا، صاحب، سَروَر، افسر، خداوند، دهقان، کدخدا، رئیس قبیله، مخدوم، مالک، بزرگ خاندان، پشتیبان رئیس، بزرگ، سَر، سالار، ولی
بهشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ردیس، ملکوتآسمانها، خُلد، جنَت، روضه، رضوان، ارم، سماوات، خانه ابدی، مینو، چرخمینو، آسمان، افلاک، نیروانا، باغ عدن، المپ، آسمان هفتم باغ خلد، جنات
عضو حزبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) حزب، سیاستمدار، سیاستگذار رئیس حزب، عضو پولیتبورو، مسئول حزبی پیشوا، رهبر مقامات، مسئول هوادار، طرفدار، مرید، وابسته، هواخواه،
مدیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه یرعامل، عضو موظف هیئت مدیره، معاون مدیرعامل، سرپرست، فورمن، معاون رئیس دانشگاه، رئیسبانک مرکزی، دبیر کل [حزب، سازمان ملل] مدیریت، معاونت گ