ذینفع نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ذینفع نبودن، بیطرفی، خنثایی، علیالسویهبودن، عدل عدم دخالت، کنارهگیری دنبال منافع شخصی نبودن، عدم خودخواهی، فروتنی، ایثار، شهادت، سخاوت، نیکخوا
ذیشعور بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام یشعور بودن، درک کردن، آگاهیداشتن، متوجه شدن، حس کردن، دانستن درنظر گرفتن، توجه کردن استدلالکردن، معقول بودن دریافتن، فهمیدن، باهوش بو
ذینفع نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ذینفع نبودن، بیطرفی، خنثایی، علیالسویهبودن، عدل عدم دخالت، کنارهگیری دنبال منافع شخصی نبودن، عدم خودخواهی، فروتنی، ایثار، شهادت، سخاوت، نیکخوا
بیغرض بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات غرض بودن، نفعی نداشتن، ذینفعنبودن، خود را فدا کردن، قربان رفتن، برای دیگری مردن، نفع شخصی نداشتن، نفع شخصیرا در نظر نگرفتن نثار کردن، تقدیمکردن،
مربوطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ربوطه، مرتبط، مربوط بهموضوع، دربارۀ موضوع، هموند، منطقی ذیربط، ذینفع مناسب، بهجا، دقیق، حسابی، منطبق مهم ماوضعله
بازماندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بازمانده، وارث، یادگار، جانشین، ذینفع بیوه، مطلقه بازماندگان، اعقاب برکنارشده، مردود
برخوردارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی دارا، مالک، صاحب، متنفع، ذینفع، متصرف، دارنده صاحب حق، محق، سزاوار بهرهمند، متمتع، مستفیض، فیضبرنده، مستفید، فایدهگیرنده، استفادهکننده [