ذاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود فْس، وجود، ماهیت، هویت، جوهر جزء ماهوی، وضعیت، حالت، شرایط بخش اصلی، جان، قلب، روح، هسته، مغز، لُب، مرکز، درون عین
ذاتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ماهوی، باطنی، فطری، جبلی، درونی، عمیق، ریشهای، کیفی، ماهیتی جزء لازم، قطعه، ترکیبشونده، تشکیلدهنده داخلی، درونی تافته، تلویحی، مشمول جدانشدنی، لا
ذاتی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ل] ذاتی بودن، متعلق بودن بهارث بردن، نشان داشتن، دربرداشتن، دلالتکردن، اشاره داشتن
ذاتاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ً، ماهیتاً، بنیاداً، اصولاً، بهخودیخود، بالذات، اصلاً، اساسا ً، بالطبع
ذات خداوندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب خداوندی، الوهیت، روح خدا، ربوبیت، الهیت، الاهیت، معبودیت، خدایی، یزدانی وجوب
ذاتی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ل] ذاتی بودن، متعلق بودن بهارث بردن، نشان داشتن، دربرداشتن، دلالتکردن، اشاره داشتن
تجلی ذاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ذات، جلوۀ ذات، جلالخداوندی، تجلی صفات امامت، ولایت تجلیگاه، کوه طور، غار حرا
علم غذافرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ذا، گاسترونومی، فنآشپزی، خوشمزگی آشپز، طباخ، آشپزباشی، قهوهچی، چایچی آشپزی، پختوپز▼
موجودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود وجود، ذاتی، معین، زنده، فعلی، قدیمی باقی، ابدی، جاودان فناناپذیر، متمادی، فراگیر، حاضر معیّن
جوهر داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود جوهر داشتن، ذات داشتن، تعیّن، واقعیت، وجود شخصیت، فردیت، عینیت بدن داشتن، ملموس بودن، جسمیت، محسوسیت، مادیت وزن، جاذبه، گرانش، سنگینی پُر بودن، مواد