دیوانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال یوانگی، عقلباختگی، سفاهت، شوریدگی▼، ناخوشی دماغی▼، جنون▼ عشق سفاهت، حماقت روانکاوی، روانشناسی رواندرمانی، درمان دیوانهبازی فرد دیوانه ◄
حماقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، کندذهنی، سبکمغزی، کمهوشی، بیهوشی، فقدان شعور، دیوانگی، ناخوشی دماغی، آیکیو پایین، عقبماندگی تحمیق، احمق دانستن شجاعت احمقانه، بیپرو
خودرأییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام خیرهسری، اطمینان، دگماتیسم، پیشداوری، تعصب، غیرت، غرور استبداد، بیرحمی خشونت، سختگیری، کوتهفکری، کوری اطمینان چیز ثابت تاریکاندیشی، ک
حالت تهییجشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام جشده، حالت تحریکشده، هیجان، وجد، خلسه، تب، ناآرامی، تلاطم عصبانیت، طغیان، هذیان، هیستری، جنون، دیوانگی
مسئولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ئول دولتی، وزیر، معاون وزیر، صاحب منصب، بوروکرات، دیوانی، مستوفی استاندار، فرماندار، شهردار، بخشدار کارمند، کارشناس، کارمند اداره، اداری م
خوشآهنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی شآهنگ، هموار، آهنگین، آوازی، شیرین، ملودیایی، ملودیک دلانگیز، دلنشین، دلچسب، خوشایند، تَر، مطبوع ◄ خوب