دور تمامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی م] دور تمام، مدار دَوَران راه کمربندی، راه مداری، دورکامل، دور ورزشگاه، میدان، دورافتخار، دور برگردان
متمرکز شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ] متمرکز شدن، همگرا بودن، متقاربشدن درکانون متمرکز کردن، تمرکزدادن (کردن) متمرکز بودن، یکجا جمع شدن
متقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت متقابل، دوطرفه، دوجانبه، مشترک تعادلی، متعادل کننده، واکنشی مخالف، ضد، روبرو، متضاد بازدارنده تعویض شده، مبادله شده جدلی برعکس، وارون، وارونه، واژگو
انحنافرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ] انحنا، گردی، دَوَران گودی، تقعر کوژی، تحدب خمیدگی، خم انحراف وارونگی تاب، پیچ و تاب ناهمواری▼