ادامه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر دامه دادن، پیش رفتن، دنبالکاری را گرفتن، دنبال کردن، تغییر رویه ندادن، تداوم داشتن ثبات داشتن، ابدی بودن امتداد دادن، کشیدن تکرار کردن تابآوردن، تح
قبرستانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ستان، گورستان دخمه، سردابه غسالخانه، مردهشور(ی)خانه، سردخانۀ پزشکی قانونی سر خاک، سر مزار، مدفن بلوک بهشتزهرا
چگالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ت (سفت)، توپُر، دَلمه، بسته، متراکم، یکپارچه، یکتکه، کثیف، غلیظ، ستبر، کُلُفت، ضخیم، زمخت، سنگین، فسیل، استوار، صلب گس، قابض استخواندار، سن
تمرکزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی جمعشدگی، یکپارچگی، ادغام، غلظت انجماد، قبض، انعقاد، قوام، دلمه شدن، لخته شدن، رسوب، تهنشین، تهنشست تبلور، تحجر، تبدیل بهسنگ، استخوانشدگی
جسمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ، توده، هسته، گره، عقده، لخته، ماده دَلمه، لَختۀ خون چیز متراکم، جسم جامد: سنگ، استخوان، فسیل، سنگواره، رسوب، تهنشین، دُرد سیمان، سنگ، صخره