بُخاردارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی بُخاردار، بخارمانند، دودی، بخارزا تبخیرشده، تقطیرشده، مقطر، دوآتشه
پختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شده، آبپز، بخارپز، دمپخت، نیمپز، برشته، تنوری، دوآتشه، سرخشده، سرخکرده، کباب(شده)، بریان، بوداده، عسلی [تخممرغ] پزا دمکرده، آبکش جاافتاده، خ
افراطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ندرو، رادیکال، متعصب، غیور، دوآتشه، قاطی، عوضی هوسباز، بلهوس، منحرف بنیادگرا، ایدهآلیست، آرمانگرا رؤیایی، آدم رؤیایی، دُنکیشوت، مضحکه ع