دوستداشتنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، محبوب، مورد علاقه، مورد پسند، خواستنی، مقبول، دلنشین، نازنین، دلربا، پسندیده، خوشایند، پاکیزه، همهپسند، مطبوع، مجید، مردمپسند، مطلوب
دوستداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اشتن، عشق ورزیدن، عاشقچیزی بودن، گرامی داشتن، تحسین کردن، آلودۀ کسی (چیزی) بودن (شدن)، ارادت پیداکردن به کسی، ارادت داشتن، پرستیدن، بت س
دوستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ر، رفیق▲، همراه، همصحبت، مونس، همدم، حبیب، همنشین، مصاحب، معاشر، شخص عاشق، همکار همسایه، هموطن همکلاسی، بغلدستی، بچهمحل آشنا رابطه، پ
دوست نزدیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ست صمیمی، رفیقجونجونی، شریک زندگی، همسر، ندیم، مصاحب، معاشر، محرم، محرم اسرار، ندیمه، دو جان دریک قالب، رفیق حجره و گرمابه اطرافیان، اقو
دوست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، دوستی کردن، آشنابودن آشنا شدن، نزدیک شدن، اُختپیدا کردن، ازدر دوستی درآمدن، ارتباط گرفتن (یافتن)، تماس گرفتن، رابطه برقرارکردن آشن
خوشروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی وشبرخورد، گشادهرو، دوست داشتنی، دلکش، مرضیه، دلنشین، دوستداشتنی، مردمدار، اجتماعی، معاشرتی، ملایم، لطیف، خوشرفتار، مطیع
لذت بردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی لذت بردن، بهره بردن، برخوردارشدن، کام گرفتن بهدهان مزه کردن، مزهکردن رغبت داشتن، دوست داشتن، خوش بودن اسراف کردن، پرخوری کردن
مهربان بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، بذر محبت پاشیدن، محبت کردن، مهربانی کردن، اجتماعی بودن، خوشامد گفتن، پذیرایی کردن، مهماننواز بودن، احترام گذاشتن، دوست داشتن، ناز
بهنازپروردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نازپروردن، نازپرورده کردن، مادری کردن، دایگی کردن، پرستاری کردن، شیر دادن، لالایی خواندن، دوست داشتن
نوازش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، ناز کردن، بوسیدن، ماچ کردن، بوسه زدن (گرفتن)، لمس کردن، فشار دادن، نگهداشتن، دوست داشتن سر برروی شانۀ کسی گذاشتن، درآغوش گرفتن(کشیدن)،