[اسم] دوگانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد وگانگی، تثنیه، شرک، دوجنبهبودن، توأمانی، دوتایی بودن، تقارن دو، جفت، دولو دوقلو، عدیل، جفت، لنگه، زوج، همسر بیت، مثنوی همزاد قرینه، مانند، مثل، عکس،
متقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت متقابل، دوطرفه، دوجانبه، مشترک تعادلی، متعادل کننده، واکنشی مخالف، ضد، روبرو، متضاد بازدارنده تعویض شده، مبادله شده جدلی برعکس، وارون، وارونه، واژگو
عضوحزببادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام رصتطلب، جاسوس دوجانبه، مرتد، رفیق دزد وشریک قافله، چاپلوس، متقلب، دمدمی، نامرد، مزدور، شریک جرم، همدست