جفت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد جفت کردن، جور کردن، وصلت دادن، عقدکردن بههم پیوستن، مطابقت دادن، خوراندن دوتا بودن، جفت بودن، زوج بودن دوتا کردن، دوبرابر کردن
دوبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ابری، تکرار دوباره، تجدید، دوتا کردن، دوبارگی، دوباره کاری، ازسرگیری، تازگی، نوسازی دوتایی بودن مربع، توان دو نفر دوم، معاون، جانشین، وزیر، دست راست
دوبرابرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ابر، دوچندان، دومقابل، دوبل، دوتا، دوقلو، مضاعف، ثانی، دوگانه دوطرفه دوزیستان دورگه، دوپا مربع
داروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دوا، درمان، دارویگیاهی استعمال دارو، استعمال، مصرف، استفاده قرص، کپسول، شربت، سیروپ، شیاف، کرم، پماد، ضماد، آمپول، جوشانده، بخور، الکترولیت،
دوگانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد دوگانه، دوتایی، دولا، دودویی، دوقلو مشرک، زندیق، دوتاپرست توأم دوم، ثانی، جفت، تالی دوطرفه، دووجهی سایدبایساید دوزیستان دوبرابر متقارن