دوبارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ره، ازاول، ازنو، دیگرباره، باز، بازهم، مجدداً، ایضاً، مجدد دوبار، دوبرابر
دبیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نویسنده، ناسخ، محرر، تحریرکننده، مورخ، ادیب، نویسندۀ نامه خطاط، خوشنویس موبد معلم، آموزگار کارمند سیاسی، دبیراول، د
دوباره بهدست آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ست آوردن، باز پس گرفتن، جبران کردن، آب رفته به جوی بازآمدن، بازیافتن، بازیافت کردن، مجدداً تسخیر کردن، وصول کردن، زنده کردن، صاحب شدن
دوبارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ره، ازاول، ازنو، دیگرباره، باز، بازهم، مجدداً، ایضاً، مجدد دوبار، دوبرابر
دبیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نویسنده، ناسخ، محرر، تحریرکننده، مورخ، ادیب، نویسندۀ نامه خطاط، خوشنویس موبد معلم، آموزگار کارمند سیاسی، دبیراول، د
دوبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ابری، تکرار دوباره، تجدید، دوتا کردن، دوبارگی، دوباره کاری، ازسرگیری، تازگی، نوسازی دوتایی بودن مربع، توان دو نفر دوم، معاون، جانشین، وزیر، دست راست
تکرار کردن [صحبت]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد صحبت]، دوباره گفتن، یادآوری کردن، مطرح کردن، بازگویی کردن، نقل کردن، پرچانگی کردن، پرگویی کردن، وراجی کردن، پرحرفی کردن، وراج بودن مرور کردن، برشمردن