دوبارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ره، ازاول، ازنو، دیگرباره، باز، بازهم، مجدداً، ایضاً، مجدد دوبار، دوبرابر
دوباره بهدست آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ست آوردن، باز پس گرفتن، جبران کردن، آب رفته به جوی بازآمدن، بازیافتن، بازیافت کردن، مجدداً تسخیر کردن، وصول کردن، زنده کردن، صاحب شدن
دوبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ابری، تکرار دوباره، تجدید، دوتا کردن، دوبارگی، دوباره کاری، ازسرگیری، تازگی، نوسازی دوتایی بودن مربع، توان دو نفر دوم، معاون، جانشین، وزیر، دست راست
تکرار کردن [صحبت]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد صحبت]، دوباره گفتن، یادآوری کردن، مطرح کردن، بازگویی کردن، نقل کردن، پرچانگی کردن، پرگویی کردن، وراجی کردن، پرحرفی کردن، وراج بودن مرور کردن، برشمردن
تکرار کردن [عمل]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد کرار کردن [عمل]، دوباره کردن، دوباره اجرا کردن، دوباره انجام دادن، تجدید کردن، ازنو انجام دادن مکرر کردن باز (پیشوند فعلی) (باز--) ∊ بازیافتن، بازرفت
تجدید محتوا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی حتوا کردن، دوباره پر کردن، جبران کردن، پرکردن، باک را پرکردن، مجدداً بار کردن آب انداختن