داروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دوا، درمان، دارویگیاهی استعمال دارو، استعمال، مصرف، استفاده قرص، کپسول، شربت، سیروپ، شیاف، کرم، پماد، ضماد، آمپول، جوشانده، بخور، الکترولیت،
امیدوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دوار، آرزومند، متمنی، جاهطلب، قصد کرده، چشمبهراه، چشمبردر، منتظر تشنه، تشنهدل پشتگرم آرمانگرا کاندید، نامزد، داوطلب، (لیست انتظار)، را
ازدواجنکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دواجنکرده، مجرد، عزب، تارک، بکر، دستنخورده، نادیده دوشیزه، باکره
دیرگذریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان گذری، دوام، مدت طولانی داشتن، بقا، عمر، تداوم، ماندگاری، پایداری جاودانگی، بقای عمر، آبحیات متمادی بودن، فرسایشی بودن محکومیت بهحبس ابد یک عمر، صدس
طولانی شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان طولانی شدن، دوام داشتن، پاییدن، پا[ی] گرفتن، ثبات داشتن زیادی طولکشیدن، بهدرازا کشیدن، کش داشتن، فرسودن، کشدارشدن، بالا کشیدن ایستادگی کردن، دوام آ