دزدیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، دزدی کردن، ربودن، سرقت کردن، کش رفتن، زدن، بردن، برداشتن، رونویسی کردن، اقتباس کردن، نسخهبرداری کردن گروگان گرفتن، آدم ربودن، هواپیما ربو
خندیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یدن، قهقهه زدن نیشخند زدن، سخره گرفتن، مسخره کردن، استهزاکردن
بُردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی داشتن، دور کردن، بلند کردن، جابهجا کردن، انتقال دادن، ربودن، دزدیدن
حق نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نداشتن، بهدست گرفتن، غصبکردن، دزدیدن، تعدی کردن، پااز گلیم خود فرا نهادن، مورد ظلم قراردادن
نادرست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بودن، نامردی کردن، ناروزدن، حیله کردن، اخلاقیات را زیرپا گذاشتن، دزدیدن، فریب دادن، دروغ گفتن، تقلب کردن، خرده شیشه داشتن، بدنام بودن خیانت کردن
صاحب شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ب کردن، اشغالکردن، تصرف کردن، برداشتن، بهنام ِخود کردن، مالک شدن، تملیک کردن، ازدستدیگری درآوردن، بهدست آوردن، گرد آوردن، گرفتن، دراختیار
وامگرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی وامگرفتن، قرض کردن، ایجاد تعهد کردن، قرض گرفتن، عاریه گرفتن اقتباس کردن، کش رفتن، نسخهبرداری کردن رهن گذاشتن، گروگذاشتن، ضمانت سپردن اعتبار