دندانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل نه، رنده، اره، زبانه، فاق، شکاف، بریدگی، سوفار، کنگره چیزدندانهدار: اره، شانه، بُرس، قشو، برجوبارو چوبخط
دندانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ، نیش، عاج، مروارید اره، شانه، دندانه دندان پیش، نیش، ثنایا، آسیا، کرسی، کرسیکوچک، کرسی بزرگ، عقل، انیاب دندانشیری، دندان همیشگی، دندان دائمی، دندان
دزدانه عمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط نه عمل کردن، درکمین نشستن، دسیسهکردن ناپدید شدن، باریک شدن، جیم شدن، پنهانی جایی را ترک کردن
هنر پزشکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ابت، طب، پزشکی، علوم پزشکی▼، تشخیص، بررسی کلینیکی، بررسی بالینی، معاینه، ویزیت، تجویز، چارهاندیشی دندانپزشکی، ارتودنسی، عصبکشی◄ دندان پیراپ
ناهمواریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ی، پستی و بلندی، درشتی، زبری، شیب، دندانه دستانداز، سرعتگیر جادۀ خاکی، سنگلاخ
تیزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل تیزی، برندگی، برایی، برش گزش دندانهدار بودن، [◄ دندانه 260]، ارهای بودن، خاردار بودن تندی، تیزی مزه
چیز تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ِ تیز: خار، دندان، تیغ، قلاب، خلال، نیش، دندانه، دنده، نوک، قله قیچی، اره میخ، سوزن (تهگرد)، پونس (پونز)، سنجاق، قفل مته، دریل، سوراخکننده جوجهتیغ
دندانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ، نیش، عاج، مروارید اره، شانه، دندانه دندان پیش، نیش، ثنایا، آسیا، کرسی، کرسیکوچک، کرسی بزرگ، عقل، انیاب دندانشیری، دندان همیشگی، دندان دائمی، دندان