دل ربودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ق انگیختن، بذرمحبت پاشیدن، عاشق خود کردن، میل ایجاد کردن، برافروختن، به هیجان آوردن، جادوگری کردن، جذب کردن، انگیختن، نوازش کردن طنازی ک
نامرادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه رادی، ناکامی، برآوردهنشدن آرزوها، دلسردی، یأس، دلشکستگی، تأسف، نومیدی خبر بد، شوک عدم موفقیت، فلاکت، خفت، درماندگی آرزوی دورودراز
توبهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ه، ندامت، ندبه، پشیمانی، تأسف، دلشکستگی، افسوس، اعتذار اقرار، اعتراف، افشا، احساس گناه، گناهکاری طلب مغفرت، طلب حلالیت، استغفار، دلجویی، کفاره آ
افسردگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، اندوه، ملال، ملالت، دلگرفتگی، غبارخاطر، آزردگی خاطر، دلشکستگی، دلسردی، دلتنگی، نامرادی، نومیدی غم غربت، نوستالژی، یادآوری خاطرات رنجش
چیز بدلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط دل، جنس تقلبی، مجعول، دروغ دروغگویی، شیء بی جوهر شخص دورو، شیاد، متظاهر، شارلاتان
معدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام شکم، دل، خیک بطن دستگاه گوارش: امعا، امعاواحشا، دهان، حلق، مری، بابالمعده، اسفنکتر، کیسۀصفرا، اثناعشر، طحال، رودۀ کوچک، رودۀ بزرگ، آپاندیس، مق