مبادله کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر دله کردن، تبادل کردن، ردوبدلکردن، باهم عوض کردن، بهجای هم گذاشتن، جابهجا کردن، تأثیر متقابل گذاشتن، تقابلداشتن عوض کردن، پول خُرد کردن، تسعیر کرد
مبادله شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر دله شدن، دست بهدست شدن[مِلک] باهم تغییر کردن، تاثیرمتقابل گذاشتن، تقابل داشتن
چندلایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دلایه، پوستهپوسته، چندلا، مطبق، لایهلایه، ورقهورقه، متورق منطقهبندیشده پوشیده
چگالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ت (سفت)، توپُر، دَلمه، بسته، متراکم، یکپارچه، یکتکه، کثیف، غلیظ، ستبر، کُلُفت، ضخیم، زمخت، سنگین، فسیل، استوار، صلب گس، قابض استخواندار، سن
پرخورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ر، شکمباره، شکمو، دله، بخور، اکول، سیری ناپذیر، حریص، گرسنه خیکی، شکمگنده، چاقوچله، چاق آدم پُرخور، آشغالخور، حیوانپرخور، ملخ، مصرفکنندۀ غذا