دخولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ول، حرکت به درون، ورود، نفوذ، تراوش، نشر، اشباع داخل یکدیگرشدن، تداخل، آمیختگی تراوش ◄قلیان، دفع بدنی، تخلیه نشر، سرایت، پراکندگی ◄ تفرق اشباع، فراگ
دخولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ول، حرکت به درون، ورود، نفوذ، تراوش، نشر، اشباع داخل یکدیگرشدن، تداخل، آمیختگی تراوش ◄قلیان، دفع بدنی، تخلیه نشر، سرایت، پراکندگی ◄ تفرق اشباع، فراگ
ورودیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم دخل، راه ورودی، راه دخول، دهانه، حصار شهر، آستانه دخول دَر ◄ پنجره سَردَر
آدم پستفطرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، فرومایه، دغلباز، آدم رذل، ولگرد، جانی، حیوان، بیشرافت، آدم بیشرف، متقلب، عضو حزب باد اَجامر (اَجامره)
سوراخ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، سفتن، خلانیدن، سپوختن، بهسیخ کشیدن، پنچر کردن فروکردن، دخول کردن، نفوذ کردن، بهزور وارد شدن