کمبهادهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال کمبهادهنده، ناچیزشمارنده، درشمارنیاورنده، دستکمگیرنده، کاهنده تحقیرآمیز، تحقیرکننده
کمارزیابیشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال بیشده، ناچیزشمرده شده، درشمار نیامده، خفیف، سبُک، افتاده، حقیر
قابل شمارشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد بل شمارش، شمردنی، قابلمحاسبه، قابل سنجش، کمّی، حسابی، محسوب مساوی نابرابر نسبیت درشمارآمدنی شمارهشده، نمرهای انگشتشمار، معدود، قلیل متعدد، بسیار
شمرده شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، تحت طبقۀ خاصی(مقولهای، ...) بودن، دریک مقوله گنجیدن، وجه مشترک داشتن، لحاظ شدن، درزمرهبودن، درجرگه بودن بهشمار آوردن، درشمار آوردن، درزمرۀ چیزی م