هول کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی سراسیمه شدن، دستپاچه شدن، خود را باختن، مضطرب شدن، کلافه شدن، ترسو بودن، اطمینان نکردن، شککردن زهرهترک شدن
ازروی غفلتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود روی غفلت، شتابزده، زود، هولهولکى، بىتأمل، دستپاچه، عجولانه سهواً، اشتباهی بیمطالعه، بدون مقدمه، بیتأمل، بدون تدارک قبلی، اللهبخ
هولکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، هراسان، تدافعی، نومید، وحشت زده، سراسیمه، دستپاچه، برآشفته، هیجانزده، بیمزده، متغیر، آشفته خجالتی، نامصمم، شرمگین
آماده نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل] آماده نبودن، دروضعیت ناآمادهقرار گرفتن کامل نبودن، تکمیل نشدهبودن، [◄ نقصان یافتن 55] بیبرنامهبودن، خودجوش بودن، بداهه گفتن غافلگیر شدن،
جناب قدسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب دس، خدا، جناب حق، حضرتدوست، جضرت حق دوست، یار، معبود، معشوق، محبوب، کمال نیستان مقصد وحدت منزل سیمرغ، سیمرغ