دایرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یسک، حلقه▼، مدار▼، قرص، لوح، چرخ▼ چرخه چیز دایرهای:سکه، واشر، میدان، قرص نان، پیچ، جادۀ کمربندی، گردو، گردکان مقاطع مخروطی ◄ منحنی گوی، کُره شعاع، ق
توطئهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی طرح، نقشه، دسیسه، آنتریگ پاپوش، پروندهسازی لطایفالحیل، حیله، مکر، فریب کودتا، کودتای خزنده، ~نرم، ~مخملی حسابگری، سیاسیکاری، دیپلماسی زمین
تدبیرکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، نقشه ریختن، اثرداشتن، تأثیر داشتن، بهدام انداختن توطئه کردن، نقشه کشیدن، دسیسه کردن (چیدن)، پاپوش برای دیگری دوختن، تحریک کردن چارهاند
فعلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ام شده، عملیات، موفقیت، اقدامات، انجام، کار برجسته، شاهکار، اثر هنری، کار بزرگ، مطلب مهم فتح نمایان، شجاعت مانور، عملیات، تدابیر جنگی کودت
منحنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کمان، دور، گردی، هلال، قوس مقاطع مخروطی، دایره، بیضی، سهمی، هذلولی رینگ، حلقه، مارپیچ، پیچوتاب