دستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، دستۀ بازیگران، تروپ نمایش باند، باند تبهکاران تیم، یازده نفر کمیته، پایور لشکر، ارتش جوخه، هنگ، تیپ، نیرو، آرایش جنگی اخوان، فرقه پانل، میزگرد بچ،
دسرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پسغذا، گاتو، کرم کارامل، ژله، پشملبا، کمپوت، بستنی، پلمبیر، آلاسکا، یخدربهشت، شیرینی▼ چیز شیرین
دستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زو، پنجه، مشت، کفدست، انگشت▼، مچ، ساعد، آرنج، مرفق دست راست، طرفِ راست، دست چپ، طرفِ چپ قبضه
دست کم گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال م گرفتن، کم برآوردکردن، کمبها دادن، ناچیز شمردن، ناچیز گرفتن، سبُک گرفتن، جانب احتیاطرا گرفتن، کمترقلمدادکردن، حقیقترا اظهار نکردن، کمتر
دستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زو، پنجه، مشت، کفدست، انگشت▼، مچ، ساعد، آرنج، مرفق دست راست، طرفِ راست، دست چپ، طرفِ چپ قبضه
زادهنشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ده، بهدنیانیامده، متولد نشده، نازاد، زاییده نشده، جنینی بالقوه، ممکن، پنهان، مخفی، درحالکمون، نهفته آینده، مستقبل، آتی
قسمت عمدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ده، اغلب، بیشتر، اکثر، بخش اصلی، مهمترین بخش اکثریت، بیشترین توده جوهر ماکزیمم
بهآینده نگریستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ده نگریستن، جلوتررا دیدن، آیندهنگر بودن، انتظار داشتن، پیشبینی کردن