دستنیافتنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ی، برآوردهنشدنی، غیرممکن، دورودراز، صعبالوصول، صعبالحصول، صعب، سخت، دشوار صعبالعلاج، سختدرمان، درماننشدنی ≠ سهلالحصول
پرداختنکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رداختنکننده، دستتنگ، معسر، اختلاسکننده، مختلس، تهیدست شخصمعسر، فراری ازمالیات، عقب ازاقساط، کلاهبردار، دزد
پرداخت نکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نکردن، اعتبار نداشتن، قرضوقولهداشتن، دستش خالی بودن، دستتنگ بودن، کلاهبرداری کردن، نادرست بودن، بالاکشیدن، محروم کردن، فریب دادن، خسیس بود
دورافتادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، دوردست، پَرت، غیرقابل دسترس، دستنیافتنی، دورازدسترس، دنج، خلوت آنطرف دنیا، خارجه، فراسوی دریاها، ماورای بحار کاملاً جدا محروم
کتابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه امه، دفتر، اثر، اثر ادبی، آفریده، ادبیات▼، مجموعۀ مقالات، نشریه، یادنامه، مقامات، دیوان▼ نامۀ اعمال جلد، مجلد، مجموعه
تجهیز نشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نامجهز، زپرتی، آماده نشده، مبلمان نشده، خلوت، لختوپتی، کمپوشیده، پرپرو، خالی، لخت دستتنها، دستخالی، نامسلح، بدون آمادگیقبلی، صفرکیلومتر،