دزدیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی دی، سرقت، دستبرد، دلهدزدی، کجدستی▼، جیببری، تقلب گروگانگیری، راهزنی▼ غارت▼، اختلاس▼، دستکجی▼ دزدبازار، بچاپبچاپ، بخوربخور، بخوروبچاپ، آ
دستورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ] دستور، فرمان، حُکم▼ مشیت، امر، دستوردادن، ابلاغ، احضار، اظهار، تأکید، انتصاب امرونهی، انگیختن، انگیزش، بازداشتن، خواهش، نهی
کلاهبرداریکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یکردن، گول زدن، گوش بریدن، پول کسیرا خوردن(بالاکشیدن)، پس ندادن، تصرف کردن، دستبرد زدن، فریب دادن
عدم پرداختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] عدم پرداخت، قصور درپرداخت، دیرکرد نکول، واخواهی، اعتراض سوءاستفادۀ مالی، اختلاس، کلاهبرداری، دزدی، دستبرد، نادرستی فرارمالیاتی فقدان اعتبا