یادگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط دگیری، تحصیل، طلبهگری، طلبگی، شاگردی، تلمذ، تعلیم تمرین، ممارست، تکرار، عادت دادن، آمادگی اخذ، کسب خودآموزی
گلهمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رنجیده، دلگیر، دلخور، رنجیدهخاطر، دلشکسته، منتقد شکست خورده، ناکام، ناموفق، مخالف، مانع
رنجانیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رنجاندن، ناراضیکردن، دلگیر کردن، مکدر کردن، دل آزردن، محزون کردن، دشمن تراشیدن، قابل سرزنش شدن
بافت متقاطعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] بافت متقاطع، بافندگی، نساجی بافت، رفو، بخیه، درزگیری ریسندگی
انسدادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انسداد، بسته بودن، گرفتگی، بستگی درزگیری، آببندی، بستن راه، سدمَعبر، ممانعت ◄ منع آمبولی، انعقاد، تراکم بستن، انحلال، تعطیلکردن اختناق، فقدان هوا مح