در مذمت شخصی سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سخن گفتن، هجو کردن، تخطئه کردن، توصیه نکردن، غیبت کردن، تاختن، محکومکردن، انتقاد کردن، لعنت کردن، نفرین کردن، بدگویی کردن نالیدن، ازکسی (چیزی) ن
حساب در دفترداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی در دفترداری، ماندۀ حساب، تتمه تراز، بالانس، ترازشدن، خواندنِ حساب جدول حسابها، ریزحسابها پایاپای آرتیکلها سرفصلهای حسابها: حسابهای ترازنامه
قدرت را در دست گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام در دست گرفتن، زمام امور را در دست گرفتن، برتخت سلطنت نشستن، تاج پادشاهی را برسر نهادن، تصدیکاری را بهعهده گرفتن، غصب کردن، کودتا کردن
مشمولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم پذیرفتهشده، داخل، تشکیل دهنده، درونی درزمره، درجرگه مقبول، ملحوظ، درنظرگرفتهشده، جاافتاده رایج، متداول، مرسوم
عرضیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود عرضیت، ذاتی بودن، باطنیبودن، لزوم ذاتی، اساسی بودن بالقوگی، استعداد، توانایی، نهفتگی درونی بودن، درونگرایی، ذهنیگرایی، ذهنیتگرایی، گرایشات ذهنی،
ذاتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ماهوی، باطنی، فطری، جبلی، درونی، عمیق، ریشهای، کیفی، ماهیتی جزء لازم، قطعه، ترکیبشونده، تشکیلدهنده داخلی، درونی تافته، تلویحی، مشمول جدانشدنی، لا