در مذمت شخصی سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سخن گفتن، هجو کردن، تخطئه کردن، توصیه نکردن، غیبت کردن، تاختن، محکومکردن، انتقاد کردن، لعنت کردن، نفرین کردن، بدگویی کردن نالیدن، ازکسی (چیزی) ن
حساب در دفترداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی در دفترداری، ماندۀ حساب، تتمه تراز، بالانس، ترازشدن، خواندنِ حساب جدول حسابها، ریزحسابها پایاپای آرتیکلها سرفصلهای حسابها: حسابهای ترازنامه
قدرت را در دست گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام در دست گرفتن، زمام امور را در دست گرفتن، برتخت سلطنت نشستن، تاج پادشاهی را برسر نهادن، تصدیکاری را بهعهده گرفتن، غصب کردن، کودتا کردن
روبرو شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دن، مواجه شدن، رویاروییکردن، مقابله کردن، ایستادگی کردن، باخطر مقابله کردن قیام کردن، برخاستن، شوریدن دستوپنجه نرم کردن، جنگید
متضادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قض، مغایر، ناسازگار، معکوس، ناساز، مقابل، مانعةالجمع، مخالف، معاند، محارب، علیه، متعارض، دشمن، نامساعد، مانع گرفتار
تلافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تلافی، جبران، مقابله، قصاص، انتقام کیفر، مکافات، پاداش تنبیه، جزا، سیاست، مجازات بدهبستان اعاده، استرداد
تلافیجویانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) لافیجویانه، کیفری، متقابل، تنبیهی، جزایی، برقرارکننده