دروضعیت ناآماده قرار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یت ناآماده قرار دادن، غافلگیر کردن، غافل کردن، متعجب کردن حواس را پرت کردن شبیخون زدن، توجه را جلب نکردن آب را گلآلود کردن، مغشوش کردن دیر (
صفت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی 596فرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی لازم، ضروری، جبری فاقد امکانات، فاقد گزینه، ناخواسته علیالسویه، معادل غیرمشخص، غیرقطع
در مذمت شخصی سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سخن گفتن، هجو کردن، تخطئه کردن، توصیه نکردن، غیبت کردن، تاختن، محکومکردن، انتقاد کردن، لعنت کردن، نفرین کردن، بدگویی کردن نالیدن، ازکسی (چیزی) ن
حساب در دفترداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی در دفترداری، ماندۀ حساب، تتمه تراز، بالانس، ترازشدن، خواندنِ حساب جدول حسابها، ریزحسابها پایاپای آرتیکلها سرفصلهای حسابها: حسابهای ترازنامه
تغییر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر غییر کردن، تغییر شکل دادن، تبدیل شدن، عوض شدن، دگرگون شدن، نوسان داشتن تغییرپذیر بودن، متغیر بودن، معین نبودن رنگ عوض کردن، تغییر رنگ دادن، رنگ باخ
بهجایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جای، درعوض، بهازای، دربرابر، برایِ، درقبالِ، بدلِ وکالتاً، ازطرفِ، بهعوض، درمقابل
درقبالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر قبال، درمقابل، عوض، درعوضِ، بهجایِ، دربرابر، با بالعکس، یا بالعکس، برعکس، پسوپیش، ازطرف دیگر بهنوبت
صفت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی 596فرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی لازم، ضروری، جبری فاقد امکانات، فاقد گزینه، ناخواسته علیالسویه، معادل غیرمشخص، غیرقطع