دریک نوبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یکبار، یکباره، یکضرب، دریکحرکت، بایک حرکت، درنوبت اول، یکقلم، یکجا، یککاسه فقط
شمرده شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، تحت طبقۀ خاصی(مقولهای، ...) بودن، دریک مقوله گنجیدن، وجه مشترک داشتن، لحاظ شدن، درزمرهبودن، درجرگه بودن بهشمار آوردن، درشمار آوردن، درزمرۀ چیزی م
همزمان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان همزمان کردن، کوک کردن، تنظیمکردن، میزان کردن همزمان بودن (شدن)، تداخل داشتن، دریک زمان قرار داشتن
دامنۀ عملفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دامنه، فاصلۀحرکت، قابلیت مانور، میدان، جا، بازی (تکان خوردن قطعهای دریک دستگاه)، مدار، حیطه، پهنه