حالت افقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد م] حالت افقی، افقی بودن چیز افقی: افق، خط افق، سمت، صفحه، دشت، گستره، سطح دریا، سفرۀ آبهای زیرزمینی سکو، عرشه، تراز سفره همواری، مستقیم دراز کشیدن،
اقیانوسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی قیانوس، دریا، بحر، پهناب، غرقاب، دریاچه هیدروسفر، آبکره، آبسپهر اقیانوس اطلس، آرام، هند، منجمد شمالی دریای خزر، دریای عمان مصب رود، رود، نهر
تعادلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، موازنه، تراز، تساوی وضع موجود، همزیستی مسالمتآمیز تقارن، توازی متانت، سازگاری تعادل در دریا، تعادل کِشتی، بالاست تعادل قوا، تعادل طبیعی تراز تجار