مردگانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی درگذشتگان، اموات، شهدا، رفتگان، اسیرخاک، متوفیات قهرمان، شهید نیاکان ◄ ولی شبح، جسد
[قید] قبلاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] قبلاً، درگذشته، سابقبراین، سابقاً دیروز، دیشب، پریروز، پریشب، پارسال، دیسال، درسالگذشته، پیرارسال، پیارسال، پسپیرارسال، پسپریروز، پسپریشب، ه
مرگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ومیر، درگذشت، موت، شهادت، احتضار، اجل، فوت، وفات، رحلت، ارتحال، ممات، سقط فنا، مردگی، نابودی، تلف، نیستی، عدم فانی بودن، زودگذری خودکشی، کُشتن،