قابلیت درکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن قابلیت درک، سادگی، صراحت، سرراستی انسجام منطقی وضوح، روشنی، شفافیت تفهم
قابل درکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ک، مفهوم، قابلفهم، فهمیدنی، دریافتنی، معقول، عقلایی، همهفهم، عامهفهم، ساده، ملموس، آسان معلوم، روشن، واضح، عریان، شفاف، صریح خ
قابل درک بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ] قابل درک بودن، خوانا بودن، معقولبودن آسان بودن شناخته بودن
قابلیت درکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن قابلیت درک، سادگی، صراحت، سرراستی انسجام منطقی وضوح، روشنی، شفافیت تفهم
قابل درک بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ] قابل درک بودن، خوانا بودن، معقولبودن آسان بودن شناخته بودن
ذیشعور بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام یشعور بودن، درک کردن، آگاهیداشتن، متوجه شدن، حس کردن، دانستن درنظر گرفتن، توجه کردن استدلالکردن، معقول بودن دریافتن، فهمیدن، باهوش بو
شَمّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ه، تداعی آزاد، درک، علم بیواسطه، استنباط، شهود، بینش، دریافت، برداشت، تلقی، ادراک، بصیرت، وجدان، آگاهی مکاشفه، الهام، کشفوشهود، حس، احسا
پیچیدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ی، بغرنجی، دشواری، سختی، غیر قابل درک بودن تودرتویی، درهم پیچیدگی، بافت متقاطع کلافسردرگم، پیچ، گیر، گره، قفل فتنهانگیزی تاریکی تعقیر