بعداًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان داً، درآتیه، درآینده، پس، سپس، آنگاه، پسازآن قریباً، عنقریب، تاچندی دیگر، بهزودی، امروز [و]فردا، همینروزها، فرداروزی سرانجام، عاقبت، بالاخره، نه
درزمان غیرحالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غیرحال، قبلاً، درآتیه، بعداً، غیر ازحالا، حالا نه، اکنون خیر، یکوقتی، روزگاری، روزی روزگاری، زمانی، فردا
کوتاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کوتاهی، کوتاهی فاصله، کمبودن مسافت، نزدیکی ارتفاع کم، پَستی، پایینی اهمال درکار، غفلت، وظیفهنشناسی، فقدان وظیفه حضیض
قصدکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قصدکردن، قصد داشتن، عمدداشتن، غرض داشتن درنظر داشتن، خیالداشتن عمدی درکار بودن آمدن، تصمیم داشتن، برآن بودن، آهنگِ کسی(چیزی) کردن (داشتن)، آه
استادبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ودن، خبره بودن، تبحر داشتن، درکارخود استادبودن، خوب یاد گرفتن، یادگرفتن تجربه داشتن، مجرب بودن، راهوچاه را دانستن، شگرد کاررا دانستن، دان