درهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم رهخورده، درهمپیچیده، سردرگم، پیچ و تابدار، پیچیده بغرنج، غیرقابلدرک مانع
تخفیف دادن [درد]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ن [درد]، ملایم کردن▲، معتدل کردن، آسوده کردن، آرام کردن، تخفیف بخشیدن، تسکین دادن، بهبود دادن
دردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رد، ناراحتی، زحمت، الم، تألم، رنج تیر، نیش، دردسخت▼ درد زایمان پریشانی، زجر، تعب، سینهسوزی، عذاب، دردِبیدرمان، خونِ دل، فلاکت، رنج زوال دردناک
فقدانانتخابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام انانتخاب، بیچارگی، ناگزیری، بیاختیاری، ناچاری، فقدان گزینه، ضرورت، جبر ناعلاجی، مجبوری، اجبار، نیاز، اضطرار آش کشک خاله، ناتوانی در انت
برتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، مهتری، بزرگی، بالایی، بالادستی، امتیاز، ارشدی، علو، والایی، کمال تمایز، ارجحیت، انتخاب برتر، اولویت، ترجیح، اهمیت، انتخاب جلو بودن، تقدم [در زمان]
شخص صلحطلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) صلحطلب، آشتیجو، هواخواهصلح گرین پیس، صلح سبز
قدرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت درت، زور، اقتدار، یارا، تاب، توان شدت، زنندگی، گزندگی، تُندی [محرکها] اقتدار سیاسی، دیکتاتوری، زور تحمل، صلابت، استواری، سختی (سفتی) استقامت، استحکا
مهماتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ر، گلوله، فشنگ، ساچمه، باروت، نارنجک، گلولۀ توپ پوکه، ترکش، شرپنل، ماسوره، مرمی، گرین فشنگ، سرب، نقاب مس خشاب گلولۀ مشقی، منور