درمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، علاج، شفا، چاره، مداوا، معالجه، تیمار، دفع، رفع امداد، کمک پرستاری، تیمار خواص دارویی ◄ دارو▼ طبابت، معاینه، ویزیت، تجویز، هنر پزشکی▼ بهبو
درمان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ان کردن، مداوا کردن، شفادادن، بهبود بخشیدن، چاره کردن، بههم آوردن، معالجه کردن، التیام بخشیدن (دادن)
درمان شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، التیام پذیرفتن(یافتن)، التیام پیدا کردن، مداوا شدن، شفا یافتن، بهبود یافتن، خوب شدن، بهتر شدن قابل درمان بودن، چاره داشتن، خوشخیمبودن
درزمانِ معینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ن، هرهفته، هرسال، همهروزه، هرروزه، درهر ماه (روز، ...)، ماهانه، همیشه، بهتناوب
درزمان غیرحالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غیرحال، قبلاً، درآتیه، بعداً، غیر ازحالا، حالا نه، اکنون خیر، یکوقتی، روزگاری، روزی روزگاری، زمانی، فردا
درمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، علاج، شفا، چاره، مداوا، معالجه، تیمار، دفع، رفع امداد، کمک پرستاری، تیمار خواص دارویی ◄ دارو▼ طبابت، معاینه، ویزیت، تجویز، هنر پزشکی▼ بهبو
درمان شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، التیام پذیرفتن(یافتن)، التیام پیدا کردن، مداوا شدن، شفا یافتن، بهبود یافتن، خوب شدن، بهتر شدن قابل درمان بودن، چاره داشتن، خوشخیمبودن
شفا دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی درمان کردن، علاج کردن، برطرف کردن، ازبین بردن، ریشهکنکردن، خوب کردن، معالجه کردن، بهبود دادن پرستاری کردن، تیمار کردن، تروخشک کردن، مراقبت ک
داروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دوا، درمان، دارویگیاهی استعمال دارو، استعمال، مصرف، استفاده قرص، کپسول، شربت، سیروپ، شیاف، کرم، پماد، ضماد، آمپول، جوشانده، بخور، الکترولیت،
تراپیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی، مراقبت پزشکی، درمان کمکهای اولیه، تزریق، بانداژ، باندپیچی، پاشویه، انفوزیون، اورژانس شیمیدرمانی، هیدروتراپی، آبدرمانی، برقدرمانی، اکسیژ