درقبالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر قبال، درمقابل، عوض، درعوضِ، بهجایِ، دربرابر، با بالعکس، یا بالعکس، برعکس، پسوپیش، ازطرف دیگر بهنوبت
مقتدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدر، ذیصلاح، درقدرت، صاحبمنصب، قادر، توانا چیره، مستولی، غالب، متبوع، تبعیتشده، مطاع، اطاعتشده، متنفذ، بانفوذ، مالکالرقاب، صاحباخ
صدای انفجاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی انفجاری، صدای شدیدِ ناگهانی، رعد، آسمانقرمبه، غرش، صدای بستهشدنِ در، درق، تق صدای شکستن یا شکاف برداشتن: تَراک، گرمپ، انفجار، صدای توپ، غرشت
تعیین مقدار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مقدار کردن، بستن، کمیت چیزی را تعیین کردن، وزن (توزین) کردن، مقدار چیزی را تعیین کردن، باعددورقم نشان دادن، درقالب اعداد و ارقام بیان کردن، رقم (مبل
بهجایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جای، درعوض، بهازای، دربرابر، برایِ، درقبالِ، بدلِ وکالتاً، ازطرفِ، بهعوض، درمقابل