درشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، گسترده، وسیع، درندشت، پرظرفیت، جادار، کلان، هنگفت، معتنابه، بدقواره، یغور، دکل، گنده، عریض، ماکروسکوپی، عظیم
درشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد عظمت، بزرگی، وسعت، حجم، بزرگی ابعاد نهایت بزرگی، غایتبزرگی جثه اضافهوزن، چاقی ضخامت
زبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ن، درشت، ناهنجار، بد، ناهموار، نتراشیده، ناصاف، مودار، ریشو، پشمآلود، پشمالو وزکرده، سیخ نخراشیده، زمخت، چغر، کُلُفت نکوبیده درست، درسته ناهموار
بزرگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] بزرگ، کبیر، درشت قابلتوجه، زیاد، بسیار، فراوان بیش، بیشتر، زیادتر، افزونتر، اکثر، اغلب، بیشترین، حداکثر، اکثریت، برترین گنده، سنگین جادار، وسیع
بزرگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بزرگی، عظمت، درشتی، اندازه بینیازی، کاملبودن بسیاری، فراوانی، وفور اغراق بینهایت مقدار، کمیت، درجه وسعت، فضا زور، توان توانایی، تأثیر تورم، انبسا