درسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط موعظه، سخنرانی زمزمۀ محبت مواد درسی: مکالمه، زبان، ریاضیات، فیزیک، شیمی، کلاس(واحد درسی)
تخفیف دادن [درد]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ن [درد]، ملایم کردن▲، معتدل کردن، آسوده کردن، آرام کردن، تخفیف بخشیدن، تسکین دادن، بهبود دادن
یادگرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ن، درس خواندن، تحصیلکردن، مدرسه رفتن، آموزش دیدن، بارآمدن، تربیت شدن، پرورش یافتن، آموختن، فراگرفتن، تمرین کردن، ممارست کردن
حاضر شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ر شدن، مهیا شدن تمرین کردن، خواندن، ازبر کردن، حفظ کردن، حاضر کردن [درس]، یادگرفتن، کمرهمتبستن، آمادگی پیدا کردن
حساب در دفترداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی در دفترداری، ماندۀ حساب، تتمه تراز، بالانس، ترازشدن، خواندنِ حساب جدول حسابها، ریزحسابها پایاپای آرتیکلها سرفصلهای حسابها: حسابهای ترازنامه
دعوا راه انداختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) اه انداختن، دنبال دعوا بودن، بهجنگ خواندن، مبارزهطلبی کردن، بهمبارزه طلبیدن
بهمبارزه طلبیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) مبارزه طلبیدن، هماورد خواستن، رجز خواندن، ادعا کردن، حریف طلبیدن، عصیان کردن، مقاومت کردن نافرمانی کردن، سرپیچی کردن، مخالفتکر