درستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نت، پاکدامنی، پاکی، پارسایی، نجابت، شرافت، اصالت، غیرت، حمیت، صحت، صحت عمل، پرهیزگاری، وجدان، باوجدانی، شرف، صدق، صداقت، راستگویی، حقیقت، وفادار
درست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ودن، صحت داشتن، راستبودن، واقعیت داشتن، دقیق بودن، معتبر بودن، اعتبار داشتن، مورد وثوق بودن، اصیلبودن، اصالت داشتن، اصل بودن ثابتکردن، دلیل
درستکار بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ستکار بودن، امین (امانتدار،...) بودن، ازخود امانت نشان دادن، پرهیزگار بودن، راست گفتن، عادل بودن
حقیقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال راستی، درستی، صدق، صحت▼، واقع، واقع امر، واقعیت، وجود، اصالت▼، قاعدۀ کلی، اصل انسجام منطقی، منطق ◄ شناختشناسی درستی، راستگویی راستنمایی،
حقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ق، راستی، درستی، صحت، حقیقت، خوبی روا، روا بودن، شایستن، شایسته بودن، مناسبت اخلاقیت، صداقت، وجدان مقررات، فریضه باید، وظیفه پاکی، صافی، پارسایی
راستگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط استگویی، راستی، صداقت، صحت، حقیقت، درستی بیتزویری، خامی صحت افشا توضیح کامل، تمام حقیقت، طولوتفصیل
بستانکاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بستانکاری، طلبکاری، طلب، وامدهی، اعطای وام اعتبار، خوشنامی، درستکاری، درستی اعتبار اسنادی، واریز بهحساب، قرض دادن برگۀ بستانکار امتیاز، پ